انديشه تقريب
انديشه تقريب
انديشه تقريب
مهمترين و موثرترين حرکتي که پس از سيدجمال و مکتب عروه الوثقي و پيروان اوليه او نظير عبه و کواکبي و در ادامه راه آنها براي ايجاد اتحاد اسلامي صورت گرفت و برخلاف مکتب اتحاد اسلامي عروه الوثقي، شکل نهادي و سازمان يافته به خود داشت، حرکتي بود که جماعه التقريب بين المذاهب الاسلاميه در جهت تقريب و همبستگي مذاهب اسلامي انجام داد. اين حرکت برخلاف حرکت رهبران اوليه اتحاد اسلامي؛ يعني سيدجمال و پيروانش، بيشتر جنبه ديني و اجتماعي داشت در واقع، مکتب سيدجمال در عين حال که به اهميت نقش علما در اين راه توجه داشت، ولي مرکز ثقل طرح اتحاد اسلامي او، باتوجه به بعد سياسي آن، زمامداران ممالکت اسلامي بودند. در مقابل، جمعيت دارالتقريب به طور اساسي بر علماي مذاهب اسلامي متمرکز بود.
در مقابل، در راستاي تقويت تقريب بين مذاهب آنگاه که شيخ شلتوت، رئيس الازهر شد، گام هاي مهمي برداشت از جمله در يکي از جلسه ها پيشنهاد کرد که تسنن و تشيع را در جمع مشترک بدانيم و به جاي تعبير به فرقه يا طايفه، همه آ نها را مذاهب اسلامي بناميم(1) در پي گسترش همکاري و همبستگي ميان علماي مذاهب اسلامي، فتواي شيخ شلتوت مبني بر جواز پيروي از مذاهب امامي صادر شد. وي درباره آرزوي خود مي نويسد: آرزو داشتم مي توانستم از اجتماعاتي که در دارالتقريب برپا مي شود، تعريف کنم که در آن، مصري در کنار ايراني، لبناني، عراقي و پاکستاني و غيره قرار مي گيرد و حنفي، مالکي، شافعي و حنبلي و امامي و زيدي دور يک ميز مي نشيند و با ندايي توام با دانش و ادب و پاکي و فهم و برادري و مودب و همکاري و محبت، يکديگر را مي خوانند.(2)
شيخ محمد تقي قمي در نخستين جلسه دارالتقريب در سخناني خطاب به اعضا که از مذاهب مختلف اسلامي بودند، درباره هدف مجمع مي گويد:
ميان برادران ديني که به يک خدا و يک پيغمبر و يک دين معتقدند و داراي يک نماز و يک قبله هستند، آشنايي و حسن تفاهم ايجاد کند و بدبيني ها را از ميان بردارد و برادري و يگانگي را جايگزين اختلافات سازد.(3)
کاشف الغطا نيز درباره هدف اين جمعيت مي گويد:
جمعيت تقريب مي خواهد که ميان طوايف اسلامي قرابت و همبستگي برقرار سازد و دشمني استوار ميان آنان را از ميان بردارد و آنها را به سوي فرمان خدا دعوت نمايد که به رشته اسلامي بپيوندند و تفرقه و پراکندگي را کنار بگذارند تا مبدا که عظمت و شوکتشان به باد رود و پست ترين و فرومايه ترين کسان بر آنان مسلط گردند.(4)
1. فرقه سازي بيگانگان
متاسفانه در حال حاضر، مسلمانان به صورت فرقه ها و طايفه هاي مختلف درآمده اند، به گونه اي که مي بينيم “يک امت به فرقه هاي گوناگون و هر فرقه اي به شعبه هاي متعدد تقسيم شده و هريک از ديگري دور گشته اند، به جانبي سير مي کند و گويي پيروان دو دين هستند که باهم همکاري و وصلت و تبادل فکري نمي کنند. هر دسته اي تمام کوشش خود را به افکار خود مشغول داشته[ است] و در راه آن تعصب مي ورزد و حق را در انحصار خود مي داند و ديگران را باطل مي شمارد.”(5)
دليل اين همه تعصب از ديدگاه قمي، دبيرکل و موسسه دارالتقريب، تعصب نژادي و تعصب مذهبي است. در اين ميان، شهوت رياست و سياست و سياست هاي بيگانه در شدت و ضعف آن موثر است. ايشان در مورد تعصب فرقه اي يا اختلاف طايفه اي هم مي گويد:
اگر شهوت رياست نبود، اين تعصب از حدود معقول خود تجاوز نمي کرد و به صورت مشکلي در نمي آمد، ولي سياست آن چنان از آن بهره برداري نموده که مسلمان از برادر بيش از دشمن مي گريزد و بيش از دشمن، کينه و دشمني برادر را در دل مي گيرد.(6)
سياست هاي بيگانگان نيز در فرقه سازي و ايجاد تفرقه ميان مسلمانان نقش مهمي دارد، به گونه اي که محمدتقي قمي مي گويد:
دست سياست ها به روي ما همچنان سايه مي گستراند و سياست خود را در ما اعمال مي کند و جمع ما را متفرق و پراکنده مي سازد و شوکت ما را در هم مي شکند و اگر در گذشته فرقه هايي ايجاد نمود و آنها را به دروغ به اسلام نسبت داد، مسلما در آينده، ما را با سياست زيرکانه تر و تلخ تري نشان خواهد داد.(7)
2. عصبيت و مذهب
شيخ شلتوت نيز تفرقه و پراکندگي مسلمانان را در دو عامل عصبيت و مذهب مي ديد. به نظر او در اسلام، عصبيت وجود ندارد و با وجود کثرت مذاهب اسلام و اختلاف روش ها و آراي آنها، همگي از يک منبع و اصل واحد که کتاب خدا و سنت رسول اکرم(ص) باشد، فيض گرفته و از آن جوشيده اند.
3. بدعت، جهل، خرافه و تقليد
دور شدن مسلمانان از آموزه هاي اصيل اسلامي و پيدايش جهل و خرافه، بدعت و تقليد و انحراف نيز در ارتباط با توطئه ها و دسيسه هاي دشمنان اسلام از عواملي است که در تجزيه جامعه اسلامي و فاصله گرفتن مذاهب اسلامي موثر است.
4. عوامل داخلي استعمار
در اين ميان، از فعاليت بعضي عوامل داخلي استعمار و نيز کساني که به عنوان مبلغ فعالند، نبايد چشم پوشيد. قليبي تونسي در اين باره مي نويسد:
براي دين چيزهايي ادعا مي کردند که موجب ويراني دين بود. نصايحي به مردم مي کردند که باعث تفرقه ميان مسلمين بود.
1. گشودن باب اجتهاد جواز پيروي از ديگر مذاهب اسلامي
شيخ محمدمصطفي مراغي بزرگ، اولين ياور تقريب در مرحله تمهيد و رئيس سابق الازهر، گفت: اجماع محققين بي اساس است و مي توان از غير چهار پيشواي معروف (تسنن) چنانچه به نقل صحيح باشد و مرادشان فهميده شود، پيروي کرد.(8)
2. پيدايش فقه مقارن
پيدايش فقه مقارن به پيشنهاد شيخ محمد عبده بود. سپس دارالتقريب و الازهر به آن شکل رسمي تر بخشيدند و کرسي فقه مقارن را همراه با داخل کردن فقه شيعه در آن دانشگاه به وجود آوردند. شيخ شلتوت در اين باره مي نويسد:
ما به ياري خداوند تصميم گرفته ايم فقه اسلامي را در دانشکده حقوق اسلامي به تمام مذاهب فقهي که اصول آنها معروف و روششان آشکار است، تدريس نمائيم و بدون شک مذهب شيعه امامي و زيدي در ميان آنها خواهد بود.(9)
3. ايجاد ارتباط و همبستگي ميان روساي شيعه و سني
اين کار را به طريق مختلف از جمله نامه نگاري، اعزام نماينده و ملاقات انجام دادند از جمله نامه نگاري هاي روساي سابق الازهر، شيخ عبدالمجيد سليم و شيخ شلتوت با حضرت آيت الله العظمي بروجردي در همين راستاست. سفر شيخ محمد فحام، رئيس الازهر به ايران را نيز در همين زمينه بايد ارزيابي کرد.
4. شرکت و همکاري با کنگره هاي اسلامي در راه همبستگي
بعضي از کشورها مانند پاکستان، کنگره هايي براي دفاع از کيان اسلامي و رفع سوء تفاهم ها برگزار کردند که دارالتقريب با آنها همکاري نزديک داشت. اعضا با شرکت در اين همايش ها به اين نتيجه رسيدند که حل مسائل اختلافي جهان اسلام را به جماعت دارالتقريب بسپارند.
5. انتشار مجله رساله الاسلام
اين مجله، کرسي آزاد و بي طرفي بود که در طول سال هاي انتشارش، حق را معيار کار خود قرار داده بود و براي هدف بزرگ تقريب؛ يعني نزديک ساختن مسلمانان به هم گام بر مي داشت. شيخ شلتوت در معرفي اين مجله مي گويد:
[ مايل بودم]نقش مجله رساله الاسلام را شرح مي دادم که چگونه وظيفه رسالت خود را به خوبي انجام داد و مرکز نشر آرا و افکار دانشمندان مذاهب مختلف بود که با مقالات و بحث هاي خود آن را ياري مي کردند.
6. معرفي مذاهب در کشورهاي ديگر و جو از پيروي از مذاهب مختلف
در فتواي تاريخي شيخ شلتوت در سال 1378 هـ.ق در سالروز ميلاد امام صادق(ع)، بنيانگذار فقه جعفري به صراحت آمده است:
آئين اسلام هيچ يک از پيروان خود را ملزم به پيروي از مکتب معيني ننموده بلکه هر مسلماني مي تواند از هر مکتبي که به طور صحيح نقل شده و احکام آن را در کتب مخصوص به خود مدون گشته، پيروي نمايد و کسي که مقلد يکي از اين مکتب هاي (چهارگانه) باشد، مي تواند به مکتب ديگري (هر مکتبي که باشد)، منتقل شود. مکتب جعفري معروف به مذهب امامي اثني عشري، مکتبي است که شرعا پيروي از آن مانند پيروي از مکتب هاي اهل سنت جايز مي باشد.(10)
شلتوت از مسلمانان خواست که از تعصب ناروا بپرهيزند.
وي درباره بازتابهاي اين فتوا در کشورهاي اسلامي پس از پخش شدن نسخه هايي از آن مي گويد:
فتوايي که آوازه بلند آن در کشورهاي اسلامي طنين افکند و چشمان افراد پاک و با ايمان که هدفي جز حق و تقريب و مصلحت ملت نداشتند، روشن گشت و از طرفي هم پرسش ها و جدل ها درباره آن شروع شد و من به درستي اين فتوا ايمان داشتم و با عزمي راسخ، هر لحظه براي آن کساني که درباره آن توضيح مي خواستند، نامه مي فرستادم و آن را تائيد مي کردم و به اشکالات معترضين پاسخ مي گفتم.(11)
راهکارهاي دارالتقريب براي مقابله با توطئه هاي دشمنان
در زمينه وحدت اقتصادي، شيخ ابوزهره با تاکيد بر نقش و اهميت اقتصاد و مسائل اقتصادي در جهان امروز، تعاون و همکاري اقتصادي ميان کشورهاي اسلامي را پيشنهاد مي کند و موارد زير را خواستار مي شود:
1- همگي براي بهره گيري از ثروت و سرمايه هاي اسلامي بکوشند و جدا و پراکنده از يکديگر نباشند و از کارشناسان مسلمان در اين مهم ياري جويند.
2- بايد شرکت هاي تجاري و صنعتي با سرمايه هاي مسلمانان ايجاد شود.
3- ميان کشورهاي اسلامي، ارتباط ارزي (پولي واحد) برقرار شود تا معاملات تجاري به آ ساني صورت گيرد.
4- همه موانع گمرکي ميان کشورهاي اسلامي برطرف شود و ماليات هاي ظالمانه اي که تعاون و همکاري ميان مسلمانان را به تعويق مي اندازد و مسئله وحدت را از بين مي برد، حذف شود.
5- کشورهاي اسلامي در معاملات تجاري و صنعتي حق اولويت داشته باشند.
6- بايد دروازه هاي ورود و خروج تمام کشورهاي اسلامي باز باشد تا تمام سرزمين هاي اسلامي رو به آبادي رود.
شرف الدين در کتاب المراجعاتفکر اتحاد اسلامي را بيان کرد و به عنوان منشور اتحاد اسلامي و منشور وحدت و برادري شناخته شد.(12)
شيخ شرف الدين، آثار و نتايج ارزشمندي براي وحدت کلمه برمي شمارد: “آري، هنگامي که وحدت کلمه پيدا شد و عزم ها متحد گشت و دل ها باهم پيوند يافت و تصميم ها يکي شد، مي توان در راه اعتلاي امت اسلامي قيام کرد و مسلمين را در جهان به مقامي که بايد برسند، رسانيد”.(13)
ايشان با اشاره به وضع کنوني امت اسلامي و پراکندگي و تجزيه آنها، مسلمانان را از تفرقه بر حذر مي دارد:
“اگر امت اسلامي به صورت کنوني باقي بمانند؛ يعني گروههايي باشند پراکنده و ملت هايي با هم دشمن همه سرگم کارهاي بيهوده و غافل از مصالح عاليه ... چنين قومي همواره اسير ذلتند و بي ساماني تا بدان جا که هرکس رسد، در آنان طمع بندد و هر جهان خواري، آنان را طعمه خويش خواهد و هر تيراندازي، آنان را آماج سازد و هر تازه به قدرت رسيده اي از آنان باج طلبد”.(14)
اگر مسلمانان متحد شوند، مي توانند اصالت ميراث تمدني و ديني خويش را بازيابند. اگر اتحادي پديد آيد، اسلام رونقي مضاعف مي يابد.
آري، ما بايد در انديشه تشکيل “اتحاد جماهير اسلامي” باشيم و در اين راه به جان بکوشيم. اين آرمان مقدس، حضورهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقدام هاي جهاني گوناگون مي طلبد. بايد متفکران مومن بينديشند و براي همه اين مسائل برنامه ريزي کنند و زمينه و فرهنگ و اقدام را فراهم آورند.(15)
شرف الدين در راستاي تحقق ايده اتحاد اسلامي، اين سخن تاريخي خود را در اجتماع مصريان گفته است:
شيعه و سني را از روز نخست، سياست (و مطالع سياسي) از هم دور کرد و اکنون بايد سياست (و مصالح سياسي اسلام و مسلمانان)، آنان را کنار هم گرد آورد.(16)
بسياري از اختلافات شيعه و سني، پايه درستي ندارد، بلکه سرچشمه آنها، دروغ ها و اتهام ها و تبليغاتي است که در شرايط زماني خاصي مطرح شده است و قدرت هاي سياسي گذشته آنها را اشاعه داده اند.(17)
اقبال لاهوري درباره ارتباط و وحدت فرد و ملت که در اسلام بسيار اهميت دارد، چنين مي سرايد:
فرد را ربط جماعت، رحمت است
جوهر او را کمال از ملت ا ست
تا تواني، با جماعت يار باش
رونق هنگامه احرار باش
فرد مي گيرد ز ملت احترام
مليت از فرد مي يابد نظام
در زبان قوم گويا مي شود
برده اسلاف پويا مي شود
وحدت او مستقيم از کثرت است
کثرت اندر وحدت او وحدت است
لفظ چون از بيت خود بيرون نشست
گوهر مضمون به جيب خود شکست
فرد تنها، از مقاصد غافل است
قوتش آشفتگي را مايل است(18)
در مقابل، در راستاي تقويت تقريب بين مذاهب آنگاه که شيخ شلتوت، رئيس الازهر شد، گام هاي مهمي برداشت از جمله در يکي از جلسه ها پيشنهاد کرد که تسنن و تشيع را در جمع مشترک بدانيم و به جاي تعبير به فرقه يا طايفه، همه آ نها را مذاهب اسلامي بناميم(1) در پي گسترش همکاري و همبستگي ميان علماي مذاهب اسلامي، فتواي شيخ شلتوت مبني بر جواز پيروي از مذاهب امامي صادر شد. وي درباره آرزوي خود مي نويسد: آرزو داشتم مي توانستم از اجتماعاتي که در دارالتقريب برپا مي شود، تعريف کنم که در آن، مصري در کنار ايراني، لبناني، عراقي و پاکستاني و غيره قرار مي گيرد و حنفي، مالکي، شافعي و حنبلي و امامي و زيدي دور يک ميز مي نشيند و با ندايي توام با دانش و ادب و پاکي و فهم و برادري و مودب و همکاري و محبت، يکديگر را مي خوانند.(2)
شيخ محمد تقي قمي در نخستين جلسه دارالتقريب در سخناني خطاب به اعضا که از مذاهب مختلف اسلامي بودند، درباره هدف مجمع مي گويد:
ميان برادران ديني که به يک خدا و يک پيغمبر و يک دين معتقدند و داراي يک نماز و يک قبله هستند، آشنايي و حسن تفاهم ايجاد کند و بدبيني ها را از ميان بردارد و برادري و يگانگي را جايگزين اختلافات سازد.(3)
کاشف الغطا نيز درباره هدف اين جمعيت مي گويد:
جمعيت تقريب مي خواهد که ميان طوايف اسلامي قرابت و همبستگي برقرار سازد و دشمني استوار ميان آنان را از ميان بردارد و آنها را به سوي فرمان خدا دعوت نمايد که به رشته اسلامي بپيوندند و تفرقه و پراکندگي را کنار بگذارند تا مبدا که عظمت و شوکتشان به باد رود و پست ترين و فرومايه ترين کسان بر آنان مسلط گردند.(4)
1. فرقه سازي بيگانگان
متاسفانه در حال حاضر، مسلمانان به صورت فرقه ها و طايفه هاي مختلف درآمده اند، به گونه اي که مي بينيم “يک امت به فرقه هاي گوناگون و هر فرقه اي به شعبه هاي متعدد تقسيم شده و هريک از ديگري دور گشته اند، به جانبي سير مي کند و گويي پيروان دو دين هستند که باهم همکاري و وصلت و تبادل فکري نمي کنند. هر دسته اي تمام کوشش خود را به افکار خود مشغول داشته[ است] و در راه آن تعصب مي ورزد و حق را در انحصار خود مي داند و ديگران را باطل مي شمارد.”(5)
دليل اين همه تعصب از ديدگاه قمي، دبيرکل و موسسه دارالتقريب، تعصب نژادي و تعصب مذهبي است. در اين ميان، شهوت رياست و سياست و سياست هاي بيگانه در شدت و ضعف آن موثر است. ايشان در مورد تعصب فرقه اي يا اختلاف طايفه اي هم مي گويد:
اگر شهوت رياست نبود، اين تعصب از حدود معقول خود تجاوز نمي کرد و به صورت مشکلي در نمي آمد، ولي سياست آن چنان از آن بهره برداري نموده که مسلمان از برادر بيش از دشمن مي گريزد و بيش از دشمن، کينه و دشمني برادر را در دل مي گيرد.(6)
سياست هاي بيگانگان نيز در فرقه سازي و ايجاد تفرقه ميان مسلمانان نقش مهمي دارد، به گونه اي که محمدتقي قمي مي گويد:
دست سياست ها به روي ما همچنان سايه مي گستراند و سياست خود را در ما اعمال مي کند و جمع ما را متفرق و پراکنده مي سازد و شوکت ما را در هم مي شکند و اگر در گذشته فرقه هايي ايجاد نمود و آنها را به دروغ به اسلام نسبت داد، مسلما در آينده، ما را با سياست زيرکانه تر و تلخ تري نشان خواهد داد.(7)
2. عصبيت و مذهب
شيخ شلتوت نيز تفرقه و پراکندگي مسلمانان را در دو عامل عصبيت و مذهب مي ديد. به نظر او در اسلام، عصبيت وجود ندارد و با وجود کثرت مذاهب اسلام و اختلاف روش ها و آراي آنها، همگي از يک منبع و اصل واحد که کتاب خدا و سنت رسول اکرم(ص) باشد، فيض گرفته و از آن جوشيده اند.
3. بدعت، جهل، خرافه و تقليد
دور شدن مسلمانان از آموزه هاي اصيل اسلامي و پيدايش جهل و خرافه، بدعت و تقليد و انحراف نيز در ارتباط با توطئه ها و دسيسه هاي دشمنان اسلام از عواملي است که در تجزيه جامعه اسلامي و فاصله گرفتن مذاهب اسلامي موثر است.
4. عوامل داخلي استعمار
در اين ميان، از فعاليت بعضي عوامل داخلي استعمار و نيز کساني که به عنوان مبلغ فعالند، نبايد چشم پوشيد. قليبي تونسي در اين باره مي نويسد:
براي دين چيزهايي ادعا مي کردند که موجب ويراني دين بود. نصايحي به مردم مي کردند که باعث تفرقه ميان مسلمين بود.
1. گشودن باب اجتهاد جواز پيروي از ديگر مذاهب اسلامي
شيخ محمدمصطفي مراغي بزرگ، اولين ياور تقريب در مرحله تمهيد و رئيس سابق الازهر، گفت: اجماع محققين بي اساس است و مي توان از غير چهار پيشواي معروف (تسنن) چنانچه به نقل صحيح باشد و مرادشان فهميده شود، پيروي کرد.(8)
2. پيدايش فقه مقارن
پيدايش فقه مقارن به پيشنهاد شيخ محمد عبده بود. سپس دارالتقريب و الازهر به آن شکل رسمي تر بخشيدند و کرسي فقه مقارن را همراه با داخل کردن فقه شيعه در آن دانشگاه به وجود آوردند. شيخ شلتوت در اين باره مي نويسد:
ما به ياري خداوند تصميم گرفته ايم فقه اسلامي را در دانشکده حقوق اسلامي به تمام مذاهب فقهي که اصول آنها معروف و روششان آشکار است، تدريس نمائيم و بدون شک مذهب شيعه امامي و زيدي در ميان آنها خواهد بود.(9)
3. ايجاد ارتباط و همبستگي ميان روساي شيعه و سني
اين کار را به طريق مختلف از جمله نامه نگاري، اعزام نماينده و ملاقات انجام دادند از جمله نامه نگاري هاي روساي سابق الازهر، شيخ عبدالمجيد سليم و شيخ شلتوت با حضرت آيت الله العظمي بروجردي در همين راستاست. سفر شيخ محمد فحام، رئيس الازهر به ايران را نيز در همين زمينه بايد ارزيابي کرد.
4. شرکت و همکاري با کنگره هاي اسلامي در راه همبستگي
بعضي از کشورها مانند پاکستان، کنگره هايي براي دفاع از کيان اسلامي و رفع سوء تفاهم ها برگزار کردند که دارالتقريب با آنها همکاري نزديک داشت. اعضا با شرکت در اين همايش ها به اين نتيجه رسيدند که حل مسائل اختلافي جهان اسلام را به جماعت دارالتقريب بسپارند.
5. انتشار مجله رساله الاسلام
اين مجله، کرسي آزاد و بي طرفي بود که در طول سال هاي انتشارش، حق را معيار کار خود قرار داده بود و براي هدف بزرگ تقريب؛ يعني نزديک ساختن مسلمانان به هم گام بر مي داشت. شيخ شلتوت در معرفي اين مجله مي گويد:
[ مايل بودم]نقش مجله رساله الاسلام را شرح مي دادم که چگونه وظيفه رسالت خود را به خوبي انجام داد و مرکز نشر آرا و افکار دانشمندان مذاهب مختلف بود که با مقالات و بحث هاي خود آن را ياري مي کردند.
6. معرفي مذاهب در کشورهاي ديگر و جو از پيروي از مذاهب مختلف
در فتواي تاريخي شيخ شلتوت در سال 1378 هـ.ق در سالروز ميلاد امام صادق(ع)، بنيانگذار فقه جعفري به صراحت آمده است:
آئين اسلام هيچ يک از پيروان خود را ملزم به پيروي از مکتب معيني ننموده بلکه هر مسلماني مي تواند از هر مکتبي که به طور صحيح نقل شده و احکام آن را در کتب مخصوص به خود مدون گشته، پيروي نمايد و کسي که مقلد يکي از اين مکتب هاي (چهارگانه) باشد، مي تواند به مکتب ديگري (هر مکتبي که باشد)، منتقل شود. مکتب جعفري معروف به مذهب امامي اثني عشري، مکتبي است که شرعا پيروي از آن مانند پيروي از مکتب هاي اهل سنت جايز مي باشد.(10)
شلتوت از مسلمانان خواست که از تعصب ناروا بپرهيزند.
وي درباره بازتابهاي اين فتوا در کشورهاي اسلامي پس از پخش شدن نسخه هايي از آن مي گويد:
فتوايي که آوازه بلند آن در کشورهاي اسلامي طنين افکند و چشمان افراد پاک و با ايمان که هدفي جز حق و تقريب و مصلحت ملت نداشتند، روشن گشت و از طرفي هم پرسش ها و جدل ها درباره آن شروع شد و من به درستي اين فتوا ايمان داشتم و با عزمي راسخ، هر لحظه براي آن کساني که درباره آن توضيح مي خواستند، نامه مي فرستادم و آن را تائيد مي کردم و به اشکالات معترضين پاسخ مي گفتم.(11)
راهکارهاي دارالتقريب براي مقابله با توطئه هاي دشمنان
در زمينه وحدت اقتصادي، شيخ ابوزهره با تاکيد بر نقش و اهميت اقتصاد و مسائل اقتصادي در جهان امروز، تعاون و همکاري اقتصادي ميان کشورهاي اسلامي را پيشنهاد مي کند و موارد زير را خواستار مي شود:
1- همگي براي بهره گيري از ثروت و سرمايه هاي اسلامي بکوشند و جدا و پراکنده از يکديگر نباشند و از کارشناسان مسلمان در اين مهم ياري جويند.
2- بايد شرکت هاي تجاري و صنعتي با سرمايه هاي مسلمانان ايجاد شود.
3- ميان کشورهاي اسلامي، ارتباط ارزي (پولي واحد) برقرار شود تا معاملات تجاري به آ ساني صورت گيرد.
4- همه موانع گمرکي ميان کشورهاي اسلامي برطرف شود و ماليات هاي ظالمانه اي که تعاون و همکاري ميان مسلمانان را به تعويق مي اندازد و مسئله وحدت را از بين مي برد، حذف شود.
5- کشورهاي اسلامي در معاملات تجاري و صنعتي حق اولويت داشته باشند.
6- بايد دروازه هاي ورود و خروج تمام کشورهاي اسلامي باز باشد تا تمام سرزمين هاي اسلامي رو به آبادي رود.
شرف الدين در کتاب المراجعاتفکر اتحاد اسلامي را بيان کرد و به عنوان منشور اتحاد اسلامي و منشور وحدت و برادري شناخته شد.(12)
شيخ شرف الدين، آثار و نتايج ارزشمندي براي وحدت کلمه برمي شمارد: “آري، هنگامي که وحدت کلمه پيدا شد و عزم ها متحد گشت و دل ها باهم پيوند يافت و تصميم ها يکي شد، مي توان در راه اعتلاي امت اسلامي قيام کرد و مسلمين را در جهان به مقامي که بايد برسند، رسانيد”.(13)
ايشان با اشاره به وضع کنوني امت اسلامي و پراکندگي و تجزيه آنها، مسلمانان را از تفرقه بر حذر مي دارد:
“اگر امت اسلامي به صورت کنوني باقي بمانند؛ يعني گروههايي باشند پراکنده و ملت هايي با هم دشمن همه سرگم کارهاي بيهوده و غافل از مصالح عاليه ... چنين قومي همواره اسير ذلتند و بي ساماني تا بدان جا که هرکس رسد، در آنان طمع بندد و هر جهان خواري، آنان را طعمه خويش خواهد و هر تيراندازي، آنان را آماج سازد و هر تازه به قدرت رسيده اي از آنان باج طلبد”.(14)
اگر مسلمانان متحد شوند، مي توانند اصالت ميراث تمدني و ديني خويش را بازيابند. اگر اتحادي پديد آيد، اسلام رونقي مضاعف مي يابد.
آري، ما بايد در انديشه تشکيل “اتحاد جماهير اسلامي” باشيم و در اين راه به جان بکوشيم. اين آرمان مقدس، حضورهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقدام هاي جهاني گوناگون مي طلبد. بايد متفکران مومن بينديشند و براي همه اين مسائل برنامه ريزي کنند و زمينه و فرهنگ و اقدام را فراهم آورند.(15)
شرف الدين در راستاي تحقق ايده اتحاد اسلامي، اين سخن تاريخي خود را در اجتماع مصريان گفته است:
شيعه و سني را از روز نخست، سياست (و مطالع سياسي) از هم دور کرد و اکنون بايد سياست (و مصالح سياسي اسلام و مسلمانان)، آنان را کنار هم گرد آورد.(16)
بسياري از اختلافات شيعه و سني، پايه درستي ندارد، بلکه سرچشمه آنها، دروغ ها و اتهام ها و تبليغاتي است که در شرايط زماني خاصي مطرح شده است و قدرت هاي سياسي گذشته آنها را اشاعه داده اند.(17)
اقبال لاهوري درباره ارتباط و وحدت فرد و ملت که در اسلام بسيار اهميت دارد، چنين مي سرايد:
فرد را ربط جماعت، رحمت است
جوهر او را کمال از ملت ا ست
تا تواني، با جماعت يار باش
رونق هنگامه احرار باش
فرد مي گيرد ز ملت احترام
مليت از فرد مي يابد نظام
در زبان قوم گويا مي شود
برده اسلاف پويا مي شود
وحدت او مستقيم از کثرت است
کثرت اندر وحدت او وحدت است
لفظ چون از بيت خود بيرون نشست
گوهر مضمون به جيب خود شکست
فرد تنها، از مقاصد غافل است
قوتش آشفتگي را مايل است(18)
پي نوشتها:
1- همبستگي مذاهب اسلامي، صص 8-47
2- همان، ص 28
3- همان، صص 116 و 115
4- همان، ص 93
5- عبدالکريم بي آزار شيرازي، اسلام؛ آئين همبستگي، تهران، موسسه انتشارات بعثت، 1354، صص 102 و 103
6- همان، صص 138و137
7- همان، ص 153
8- همبستگي مذاهب اسلامي، ص 274
9- همان، ص 58
10- همان، صص 311 و310
11- همان، ص 313
12- محمدرضا حکيمي، شرف الدين، تهران، دفترنشر فرهنگ اسلامي، 1360، ص 114
13- شرف الدين، ص 116
14- همان
15- مشعل اتحاد، ص 65، به نقل از: شرف الدين، فصل 45
16- “فرقتهما السياسيه فلتجمعهما السياسه”، همان، ص 57، به نقل از: شرف الدين در سفر دوم خرداد به مصر، حدود سال 1338 هـ.ق
17- همان، به نقل از: النص و الاجتهاد، مقدمه، ص 62
18- کليات اقبال لاهوري، ص 58
منبع : روزنامه رسالت الف
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}